اصلیت اشکانی‌ها از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای محدوده شرق دریای خزر بودند، آنان از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان بزرگ فعلی بود، برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش پَرثَوَه آمده‌است که به زبان پارتی، پهلوی می‌شود. چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند. ایالت پارتی‌ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای خزر و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای خزر در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده، در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.

در عهد اشکانی جنگ‌های ایران و روم آغاز شد. حاصل عمده فرمانروایی اشکانی، رهایی کشور ایران از سلطهٔ همه جانبهٔ یونانی که هدف نابودی ایران گرائی را در سر می‌پروراند و حفظ تمدن ایران از تهاجمات ویرانگر طوایف مرزهای شرقی و نیز، حفظ تمامیت ایران در مقابل تجاوز خزنده روم به جانب شرق بود. در هر سه مورد، مساعی آنان اهمیت قابل ملاحظه‌ای برای تاریخ ایران داشت. جنگ‌های فرساینده با روم عامل عمده‌ای در ایجاد ناخرسندی‌هایی شد که بین طبقات جامعه حاصل می‌شد.

نظام ملوک‌الطوایفی (استان‌مداری) که اسباب فقدان تمرکز در قدرت بود، اختلافات خانوادگی که همین عدم تمرکز آن را مخاطره آمیزتر می‌کرد و نفرت و مخالفت موبدان زرتشتی که سیاست تسامح و اغماض دینی (یا به عبارت صحیح تر نفرت و مخالفت مغان با سیاست آزادی دینی اشکانی که متضاد با انحصارطلبی ایشان بود) اشکانی را به نظر مخالفت می‌نگریستند، از عوامل انحطاط دولت اشکانی شد.

حکومت اشکانی در اثر اختلافات داخلی و جنگ‌های خارجی در مدت حدود پنج قرن در شرق و غرب به تدریج ضعیف شدند و سرانجام به دست اردشیر بابکان ساسانی منقرض گردید. اشکانی‌ها به یاری و پشتیبانی بزرگانی که مانند خود آن‌ها از تیرهٔ ایرانی شمالی داهه بودند، با سربازگیری و لشکرکشی، نخست بر بخش پارت چیره شدند و پس از آن به گشودن سراسر ایران پرداختند و دولت ایرانی تازه‌ای به وجود آوردند و باز هم آداب و آیین هخامنشی و ایرانی را رواج دادند. قدرت نخست از غرب و جنوب‌غربی به سوی شمال کشور، جابجا شد و مردم آن‌جا (شمال‌شرق) صفات ایرانی را پاک‌تر نگه داشته بودند؛ بنابراین دولت اشکانی با وجود رنگ یونانی اندکی که داشت، از دیدگاه ایرانی بودن حتی پاک‌تر از دولت هخامنشی بود. آنچنان که از زنجیره رویدادها و حرکت اشکانی (به ویژه مهرداد یکم) برمی آید، سیاست آنان زنده نمودن شکوه گذشته شاهنشاهی هخامنشی بوده‌است. در سال ۲۴۷ پیش از میلاد سلسله اشکانیان (پارتیان) توسط ارشک یکم بنیان نهاده می‌شود؛ و بر اساس تحقیقات ارگ بم نیز در همان زمان ساخته شده‌است.

به قدرت رسیدن یک امپراتوری

این پرونده نقشه کل جهان در حدود میلاد مسیح را نشان می‌دهد [شاهنشاهی اشکانی در وسط نقشه با رنگ بنفش به وضوح دیده می‌شود].
سکه نقره با تصویر چهره ارشک و نام وی (به یونانی: ΑΡΣΑΚΟΥ)

پیش از آنکه ارشک دودمان اشکانی را بنیان‌گذاری کند، رئیس قبیله پرنی از قبایل آسیای میانه و یکی از چندین قبیله عشایر متحد داهه بود. پرنی‌ها برخلاف دیگر ساکنان پارت که به زبان‌های ایرانی غربی سخن می‌گفتند، به احتمال زیاد به زبان‌های ایرانی شرقی تکلم داشتند. پارت‌ها در ابتدا زیر سلطه هخامنشیان و سپس سلوکیان بودند. پس از فتح منطقه، پرنی‌ها زبان پارتی به عنوان زبان رسمی دربار پذیرفتند و از آن در کنار آرامی، یونانی، اکدی، سغدی و دیگر زبان‌های مناطق تحت تصرف خود استفاده می‌کردند. شایان ذکر است که بسیاری از پادشاهان اشکانی ادعای خویشاوندی با هخامنشیان را داشته‌اند. این مدعی در سکه‌ها و دیگر مستندات مکتوب که گویای رنج بردن پادشاهان هخامنشی و اشکانی از بیماری ارثی نوروفیبروماتوسیس است، قابل مشاهده است.

اینکه چرا سال ۲۴۷ پ.م. به عنوان اولین سال حکومت اشکانی که در مرکزیت قرار داشت اعلام شده، نامعلوم است. آدریان بیور بر این باورست که این سال همان سالیست که سلوکیان کنترل ساتراپ پارت را از دست داده و آنجا را آندروگوراس تصاحب می‌کند و در نهایت ارشک با قیام علیه او پارت را فتح می‌کند. از این رو، ارشک شروع سال‌های سلطنت خود را از پایان کامل حکمرانی سلوکیان بر پارت محاسبه کرده‌است. از سوی دیگر وستا سرخوش کورتیس بر این باورست که این سال صرفاً سالیست که ارشک به عنوان رئیس قبیله پرنی‌ها انتخاب می‌شود. هما کاتوزیان، ژن رالف گارتویت، این سال را سال فتح پارت و اخراج مقامات سلوکی می‌دانند. هرچند کورتیس و ماریا بروسیوس معتقدند که تا سال ۲۳۸ پ. م آندروگوراس مورد حمله و فتح ارشک قرار گرفت. آندره ورستاندیک چنین می‌نویسد: رسیدن آرشاک (ارشک) به مقام الوهیت مبدأ تاریخ نوینی شد که از نوروز، اول ماه نیسان سال ۲۴۷ پ. م آغاز می‌شود. آمین مارسلن مورخ رومی می‌گوید: ایرانیان ارشک را تا سطح ستارگان ارتقاء داده بودند.

پارت منطقه زرد رنگ در کنار امپراتوری سلوکیان به رنگ آبی و روم به رنگ بنفش در ۲۰۰ پ.م.

جانشین بلافاصله ارشک نامعلوم است. آدریان بیورو کاتوزیان جانشین او را تیرداد یکم، برادر وی می‌دانند، کسی که بعدها فرزندش اردوان یکم در ۲۱۱ پ. م به سلطنت رسید، اما کورتیس و بروسیوس بر این باورند که اردوان یکم بدون واسطه به مسند قدرت رسید، با این تفاوت که کورتیس سال به سلطنت رسیدن وی را ۲۱۱ پ. م و بروسیوس ۲۱۷ پ. م می‌دانند. اگرچه بیور اصرار دارد که سال ۱۳۸ پ. م، یعنی آخرین سال سلطنت مهرداد یکم، دقیقاً اولین سال تأسیس و شروع دوران سلطنت اشکانی است. باوجود تمام این اختلافات، تنها بیور به تشریح دوران حکومت اشکانی که مورد قبول تاریخ‌نگاران است به دو بخش مجزا می‌نماید.

در بازه زمانی که سلوکیان مشغول جنگ در غرب سرزمین‌های خود با پتلیموس سوم فرمانده مصر بودند، ارشک از این اوضاع سود جسته و پایه‌های سلطنت خود را در پارت و هیرکانی محکم می‌کند. همچنین این نزاع میان بطلیموس و سلوکیان که سومین نبرد از جنگ‌های سوری بود به دیودوتس در آسیای مرکزی نیز امکان قیام و تأسیس دولت یونانی بلخ را داد. پس از آن دیودوتس دوم، جانشین دیودوتس علیه دولت سلوکیان با ارشک متحد شد، با این وجود ارشک از ارتش سلوکوس دوم شکست خورد و از پارت رانده شد. ارشک مدتی را به قبیله آپاسیاک پناه برد و از آنجا حمله‌ای را برای پس‌گیری پارت تدارک دید و در نهایت آنجا را مجدداً تصاحب کرد. در آن زمان جانشین سلوکوس دوم، آنتیوخوس سوم که نیروهای خود را برای مقابله با شورش در ماد و مولون مستقر کرده بود، از انتقام بازماند.

آنتیخوس سوم در ۲۱۰ یا ۲۰۹ پ.م. برای بازپس‌گیری مناطق از دست رفته به باختر و پارت لشکرکشی کرد، اما ناموفق ماند و مجبور به عقد توافق صلح با اردوان یکم شد و وی را به عنوان شاه به رسمیت شناخت. پس از حمله جمهوری روم به سلوکیان و شکست آنان در جنگ ماگنزی در ۱۹۰ پ. م، سلوکیان دیگر توان دخالت در امور اشکانی را نداشتند.فریاپت (دوران حکومت: ۱۹۱–۱۷۶ پ. م) جانشین اشک دوم شد و در نهایت فرهاد یکم (دوران حکومت: ۱۷۶–۱۷۱ پ. م) به تاج و تخت رسید و بدور از دخالت سلوکیان حکم فرمایی کرد.

گسترش و یکپارچه‌سازی

امپراتوری پارت
نقش برجسته مهرداد یکم سوار بر اسب در شهر ایذه، واقع در خوزستان

نام فرهاد یکم به عنوان توسعه دهنده کنترل حکومت اشکانی تا دروازه اسکندر و اشغال‌کننده آپمیا راجیانا ثبت شده‌است. با این وجود، بیشترین گستره قلمرو اشکانی و پرقدرت‌ترین دوران حکومت اشکانی به مهرداد اول، برادر و جانشین وی تعلق دارد، کسی که کاتوزیان او را با کوروش کبیر، بنیان‌گذار حکومت هخامنشیان مقایسه می‌کند.

پس از مرگ دیودوتس دوم، روابط اشکانی و دولت یونانی باختر نیز رو به زوال گذاشت، بخصوص زمانی‌که مهرداد یکم به آنجا حمله کرد و دو استان را در زمان حکومت اوکراتید یکم از آنان ستاند.توجه مهرداد یکم به قلمرو سلوکیان و هرج و مرج در ماد به دلیل سرکوب شورشیان توسط تیمارخوس، اسباب حمله به ماد و تصرف هگمتانه را در ۱۴۸ یا ۱۴۷ پ. م فراهم کرد. این پیروزی فتح بابل و سلوکیه را در میان‌رودان به دنبال داشت، مهرداد یکم در ۱۴۱ پ. م در سلوکیه سکه‌ای ضرب کرد و در مراسمی رسمی با عنوان شاهنشاه تاج‌گذاری نمود. زمانی‌که مهرداد یکم در راه بازگشت به هیرکانی بود، سپاهش امپراتوری الیمائیس و پادشاهی میشان را تحت کنترل و شوش را تصرف کرد.در این زمان قلمرو حکومت اشکانی در شرق تا رود سند گسترش یافته بود.

در حالیکه شهر صددروازه به عنوان اولین پایتخت اشکانی انتخاب شد، مهرداد یکم در سلوکیه، هگمتانه، تیسفون و شهر تازه تأسیس خود مهردادکرت اقامتگاه‌های شاهی نیز بنا کرد، علاوه بر این مهردادکرت محلی بود که در آن مقبره‌ای برای پادشاهان اشکانی ساخته شده بود و از آن نگهداری می‌شد. از سوی دیگر هگمتانه به اقامتگاه تابستانی خانواده سلطنتی اشکانی بدل گشت. شهر تیسفون نیز تا پیش از به حکومت رسیدن گودرز یکم به عنوان پایتخت انتخاب نشد، اما به نقل از بروسیوس به عنوان محلی برای تاجگذاری‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت و شهری نمادین از حکومت اشکانی بود.

دولت سلوکی که ناتوان از سرکوب بلافاصله شورش تروفون در ۱۴۲ پ. م بود،به هرشکل در ۱۴۰ پ. م توانست به رهبری دیمتریوس دوم در میان‌رودان به اشکانی حمله کند و علی‌رغم موفقیت‌های اولیه، سلوکیان در نهایت شکست خوردند. در نهایت دیمتریوس دوم به دست سربازان اشکانی دستگیر و به هیرکانی برده شد. مهرداد یکم وی را تحت درمان و پذیرایی گرم خود قرار داد و حتی دختر خود، روزگون را به عقد او درآورد.

سکه نقره مهرداد یکم با ریش و نیم تاج سلطنتی

آنتیوخوس هفتم، برادر کوچکتر دیمتریوس دوم، در نبود برادرش حکومت سلوکی را به عهده گرفت و با همسر برادرش، کلوپاترا تیا نیز ازدواج کرد. آنتیوخوس پس از شکست تروفون در سال ۱۳۰ پ. م به سوی میان‌رودان برای بازپس‌گیری مناطق از دست رفته که در آن زمان زیر سلطه فرهاد دوم اشکانی بود، لشکرکشی کرد. او توانست بابل را فتح و شوش را تصرف کند و در آنجایی سکه‌ای ضرب نمود. پس از پیشروی سپاه آنتیوخوس به سوی ماد، دولت اشکانی سعی بر ایجاد صلح نمود، اما آنتیوخوس صلح را نپذیرفت مگر به شرط آنکه دولت اشکانی تمام سرزمین‌های تصرف کرده بجز پارت را به دولت سلوکی بازگرداند، مالیات سنگینی بپردازد و دیمتریوس را آزاد کند. فرهاد دوم دیمتریوس را آزاد کرد و وی را به سوریه فرستاد، اما دیگر شرایط آنتیوخوس را نپذیرفت. در زمستان ۱۲۹ پ. م، قیامی علنی علیه آنتیوخوس در ماد شکل گرفته بود، چرا که ارتش او در طول زمستان از منابع روستاییان استفاده می‌کرد. آنتیوخوس در حالی که سعی بر سرکوب قیام ماد داشت، با هجوم نیروی اصلی سپاه اشکانی غافلگیر شده و در جنگ کشته شد. بدن او در تابوتی نقره به سوریه فرستاده شد، پسرش سلوکوس با خاندان اشکانی وصلت کرد و دخترش به حرمسرا فرهاد پیوست.

سکه نقره با تصویر مهرداد دوم

در حالی که دولت اشکانی مشغول بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته خود در غرب بود، تهدید تازه‌ای در شرق شکل می‌گرفت. در ۱۷۷–۱۷۶ پ. م اتحاد کوچ‌نشینان هیونگنو، عشایر یوئه‌ژی را از سرزمین خود که استان گانسو امروزی در شمال‌غربی چین باشد،بیرون راندن. یوئه‌ژی‌ها به سمت غرب در باختر مهاجرت کردند و جایگزین سکاها شدند. سکاها ناگزیر به سوی غرب حرکت کردند و به مرزهای شمال شرقی اشکانی یورش بردند. از این رو مهرداد اول پس از فتح میان‌رودان مجبور به بازگشت به هیرکانی شد.

برخی از سکاها علیه آنتیوخوس به سپاه اشکانی پیوستند. با این وجود بسیار دیر وارد نبرد شدند و فرهاد از پرداخت دستمزد آنان سرباز زد. در نتیجه سکاها علیه او شوریدند، فرهاد نیز سعی برسرکوب آنان با استفاده از سربازان سابق سلوکی نمود، اما آن‌ها فرهاد را تنها گذاشته و به جمع سکاها پیوستند. در نهایت فرهاد به سوی این نیروی متحد لشکرکشی کرد، اما در جنگ کشته شد. تاریخ‌نگار رومی، ژوستین نقل می‌کند، اردوان دوم جانشین فرهاد شد و نبردهای مختلفی با چادرنشینان در شرق داشت. اردوان در نهایت توسط تخارها (که به عنوان یوئه‌ژی شناخته می‌شدند) کشته شد. اگرچه بیور بر این باورست که ژوستین آن‌ها را با سکاها اشتباه گرفته‌است.بعدها مهرداد دوم مناطق تصرف شده توسط سکاها را در سیستان پس گرفت.

پس از عقب‌نشینی سلوکی از میان‌رودان، دربار اشکانی به حاکم بابل، هیمروس، دستور حمله به پادشاهی میشان را داد که در آن زمان هیسپائوسینس در چاراکس سپاسینو بر آن حکم‌فرمایی می‌کرد. زمانی‌که این حمله شکست خورد، در ۱۲۷ پ. م هیسپائوسینس به بابل حمله کرد و سلوکیه را اشغال نمود. در ۱۲۲ پ. م مهرداد دوم، هیسپائوسینس را وادار به عقب‌نشینی از بابل کرد و از پادشاهی میشان حکومتی دست نشانده ساخت. پس از آنکه مهرداد دوم، کنترل دولت اشکانی را در غرب گسترش داد، دورا اروپوس را در ۱۱۳ پ. م اشغال کرد سپس با پادشاهی ارمنستان وارد جنگ شد. در ۹۷ پ. م، نیروهای ارمنی از سپاه اشکانی شکست خوردند، آرتاواز یکم سرنگون و فرزندش تیگرانس به گروگان گرفته شد.

ابریشم چینی متعلق به ماوانگدویی (قرن ۲ پ. م)، ابریشم چینی احتمالاً با ارزش‌ترین کالای لوکس مورد معامله توسط اشکانی با غرب از طریق جاده ابریشم بوده‌است.

در ۱ پ. م پادشاهی پارتیان هند که شامل هند، و پاکستان امروزی بوده‌است با امپراتوری اشکانی هم پیمان می‌شود. در ۴۲ میلادی پس از بازید آپولونیوس، فیلسوف یونانی از دربار وردان پادشاه وقت اشکانی، وردان امنیت کاروان وی را برای سفر به پارتیان هند تأمین کرد. زمانی که آپولونیوس به تکسیلا، پایتخت پارتیان هند می‌رسد، رهبر کاروان نامه‌ای رسمی را که احتمالاً به زبان پارتی بوده‌است از طرف وردان برای مقامی هندی می‌خواند و آن شخص به گرمی از آپولونیوس مهمان نوازی می‌کند. بدنبال گسترش روابط دیپلماتیک توسط ژانگ کیان در آسیای مرکزی در دوره حکومت امپراتوری وو، نمایندگانی از طرف امپراتوری هان از چین در ۱۲۱ پ. م به دربار مهرداد دوم فرستاده شدند. این نمایندگان چینی اسباب برقراری روابط تجاری با حکومت اشکانی را از طریق جاده ابریشم فراهم کردند، اما از سوی دیگر نتوانستند اتحاد نظامی علیه کوچ‌نشینان هیونگنو را بدست آوردند. امپراتوری اشکانی به واسطه دریافت مالیات از کاروان‌های اوراسیایی و بخصوص کالاهای لوکس وارداتی توسط رومیان، وضعیت اقتصادی بسیاری خوبی را بدست آورده بود. همچنین مروارید که کالایی بسیار ارزشمند بود از چین به امپراتوری اشکانی صادر می‌شد و آن‌ها نیز از اشکانی کالاهایی چون ادویه، عطر و میوه خریداری می‌کردند. در این بین هدایایی چون حیوانات از طرف پادشاه اشکانی به دربار امپراتوری هان نیز فرستاده می‌شد، بطور مثال در ۸۷ میلادی پاکور دوم یک شیر و یک غزال برای پادشاه ژانگ فرستاده بود.

روابط با رومیان و ارمنی‌ها

وجود امپراتوری کوشان در شمال هندوستان امنیت مرزهای شرقی امپراتوری اشکانی را تضمین می‌کرد. بنابراین از اواسط قرن ۱ میلادی به بعد، دربار اشکانی بر روی تأمین امنیت مرزهای غربی در برابر حمله رومیان متمرکز شد. یکسال پس از به زیر سلطه درآوردن ارمنی‌ها توسط مهرداد دوم، لوسیوس کورنلیوس سولا، حاکم کیلیکیه با اوروبازوس سفیر اشکانی در کنار رود فرات جلسه‌ای تشکیل دادند و در آن بر سر استفاده از رود فرات به عنوان مرز میان اشکانی و روم به توافق رسیدند.

با وجود این توافق، در ۹۲ یا ۹۳ سال پیش از میلاد، پارت در برابر رهبر قبیله‌ای سلوکی به نام لائودیس و هم پیمانش آنتیوخوس دهم جنگید و به پیروزی رسید. یکی از آخرین پادشاهان سلوکی به نام دیمتریوس سوم اکاروس، اقدام به محاصرهٔ بروئا (حلب کنونی) کرد و با کمک‌های نظامی همسایگان پارت، از اشکانی شکست خورد.

سکه نقره ارد یکم متعلق به ۸۰–۹۰ پیش از میلاد

به دستور مهرداد دوم، گودرز یکم حاکم بابل شد، درحالی که ارد یکم جداگانه بر پارت حکومت می‌کرد. این سیستم تقسیم شده پارت‌ها را تضعیف کرد، و به تیگران دوم ارمنستان این فرصت را داد تا قلمرو پارت را در غرب بین‌النهرین تصاحب کند، اگرچه این سرزمین‌ها در زمان سلطنت سیناتروک به قلمرو پارت بازگردانده شد (۷۱–۷۸ پیش از میلاد). پیرو سومین جنگ مهرداد، مهرداد ششم (پنتوس) (۶۳–۱۱۹ پیش از میلاد) که یکی از متحدان تیگران دوم ارمنی بود، از پارتیان در برابر رمی‌ها درخواست کمک می‌کند اما سیناتروک از کمک امتناع می‌ورزد. در ۶۳ پیش از میلاد زمانی که لوکولوس فرمانده ارتش رم به قصد پایتخت ارمنستان تیگراناکرت به راه افتاد، مهرداد ششم و تیگران دوم از فرهاد سوم درخواست کمک می‌کنند (۵۸–۷۱ پیش از میلاد)، اما فرهاد نیز از ارسال کمک سرباز می‌زند و پس از سقوط شهر تیگراناکرت بدست لوکولوس، مجدداً فرات مرز میان پارت و رم می‌شود.

تیگران جوان، فرزند تیگران دوم که از بدست آوردن تاج و تخت پدر ناکام مانده‌است، به پیش فرهاد سوم فرار می‌کند و وی را متقاعد می‌کند تا به قصد آرتاشات پایتخت جدید ارمنستان لشکرکشی کند. زمانی که این لشکرکشی شکست می‌خورد، تیگران جوان بار دیگر فرار می‌کند و اینبار به پومپی پناه می‌برد و به وی قول می‌دهد تا راهنمای او در ارمنستان باشد، اما در حالی که تیگران به عنوان پادشاه به رم فرستاده می‌شود، در رم وی را به عنوان گروگان درمی‌آورند. فرهاد سوم از پومپی درخواست می‌کند تا او را به وی برگردانند، اما پومپی نمی‌پذیرد. برای تلافی فرهاد به سمت کردوئنه (جنوبی شرقی ترکیه) حمله می‌کند، در این رابطه تو روایت متفاوت از رمیان نقل شده‌است که لوسیوس افرانیوس کنسول رم، اشکانیان را مجبور به عقب‌نشینی از طریق نظامی و روایت دیگر از طریق گفتگوی دیپلماتیک می‌کند.

مجسمه سر کراسوس که توسط سورنا در نبرد حران شکست خورد.

فرهاد سوم توسط فرزندانش ارد دوم و مهرداد سوم به قتل رسید. پس از آن، ارد دوم بر مهرداد سوم فائق آمد و او را مجبور به فرار از ماد به سوریه روم کرد. آولو گابینی فرمانروای سوریه رومی در حمایت از مهرداد به فرات رفت، اما در میان راه برای کمک به بطلمیوس دوازدهم در سرکوب شورش مصر مجبور به بازگشت شد. مهرداد علی‌رغم از دست دادن نیروی کمک رومی، موفق به تسخیر بابل شد و تا قبل از ۵۴ پیش از میلاد ضرب سکه کرد. در همان سال سورنا یکی از فرماندهان ارد که از خاندان اصیلی بود سلوکیه را بازپس گرفت و مهرداد را اعدام کرد.

کراسوس یکی از فرماندهان سه‌گانه روم و فرماندار سوریه در آن، با تأخیر به حمایت از مهرداد در ۵۳ پیش از میلاد به اشکانیان یورش برد. وقتی با ارتش خود به سمت کاره (حران کنونی، جنوب غربی ترکیه) به راه افتاد، ارد دوم به ارمنستان حمله کرد و آرتاوازد دوم که هم پیمان روم بود را به هم پیمان خود تبدیل کرد و کمک‌های ارمنستان به روم را قطع نمود، همچنین ارد دوم آرتاوازد را متقاعد ساخت تا برای تحکیم بخشیدن به این پیمان خواهر آرتاوازد به عقد پاکور یکم که ولیعهد بود در آید.

سورنا با سپاهی عمدتاً متشکل از سواره نظام برای مقابله با کراسوس به راه افتاد. سپاه سورنا را ۱۰۰۰ سوار زره‌پوش و ۹۰۰۰ سوار کماندار تشکیل می‌داد، در حالی که سپاه کراسوس ۴ برابر سپاه سورنا و متشکل از هفت لژیون شامل گول‌ها و پیاده‌نظام سبک بود. سپاه اشکانی با تکیه بر حدود ۱۰۰ شتر حامل تیر، منبع ثابتی از تیر برای سواران کماندار خود فراهم کرده بودند. سواران کماندار در جهت استفاده از تاکتیک پرتاب اشکانی بکار گرفته شدند، آن‌ها حالت عقب‌نشینی را تقلید می‌کردند و سپس به سمت دشمن بازمی‌گشتند و تیر پرتاب می‌کردند. این شیوه مبارزه با کمان سنگین و مبارزه در دشت مسطح سپاه کراسوس را نابود کرد. در نهایت در حدود ۲۰٫۰۰۰ رومی کشته و ۱۰٫۰۰۰ دستگیر و تقریباً ۱۰٫۰۰۰ سرباز دیگر به سمت غرب متواری شدند و خود کراسوس نیز به حومه ارمنستان فرار کرد. سورنا به عنوان فرمانده در راس سپاه خود، به کراسوس پیشنهاد مذاکره برای صلح داد که مورد قبول کراسوس نیز واقع شد. در این بین در حالی که یکی از افسران وی سعی بر مانع شدن از رفتن او برای مذاکره به ظن تله بودن آن را داشت، کراسوس کشته می‌شود.

شکست کراسوس در حران یکی از سنگین‌ترین شکست‌های نظامی تاریخ روم بود.پیروزی اشکانیان شهرت توانمندی آن‌ها را که حتی اگر برابر با قدرت رم نباشند، اثبات کرد.سورنا با هم رزمان، اسیران و غنیمت ارزشمند رومیان چیزی در حدود ۷۰۰ کیلومتر سفر کرد و به سلوکیه بازگشت و در آنجا جشن پیروزی گرفت. اگرچه مدتی بعد، ارد از ترس آنکه مبادا سورنا سودای تاج و تخت اشکانی را داشته باشد، سورنا را اعدام کرد.

احساس قدرت ناشی از شکست دادن کراسوس، اشکانیان را به تصرف قلمروهای غربی رومیان واداشت. پاکور یکم ولیعهد اشکانی با فرمانده خود اوساکس به سوی سوریه روم حمله کرد و در ۵۱ پیش از میلاد تا آنتیوخ پیشرفت اما در آنجا توسط گایوس کاسیوس لونگینوس که در کمین بود شکست خورده و اوساکس نیز کشته شد.

شاهان اشکانی

  • ارشک (اشک یکم) (ح۲۵۰- ح۲۴۸ ق. م)
  • تیرداد یکم (اشک دوم) (ح۲۴۷- ح۲۱۴ ق. م)
  • اَردوان یکم (اشک سوم) (ح۲۱۴- ح۱۹۶ ق. م)
  • فریاپت (اشک چهارم) (ح۱۹۱- ح۱۷۶ ق. م)
  • فرهاد یکم (اشک پنجم) (ح۱۷۶- ح۱۷۱ ق. م)
  • مهرداد یکم (اشک ششم) (ح۱۷۱- ح۱۳۸ یا۱۳۷ ق. م)
  • فرهاد دوم (اشک هفتم) (ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۵ ق. م) در اوایل سلطنتش مادرش ملکه رینو به‌مدت ۶ سال حکومت را به تنهای اداره کرد
  • اردوان دوم (اشک هشتم) (ح۱۲۸- ح۱۲۳ ق. م)
  • مهرداد دوم (اشک نهم) (ح۱۲۳–۸۷ ق. م)
  • گودرز یکم (۹۱–۷۸؟)
  • اُرُد یکم (۷۸ – ؟)
  • سیناتروک (اشک دهم) (۷۶ یا ۷۵–۷۰ یا ۶۹ ق. م)
  • فرهاد سوم (اشک یازدهم) (۷۰ یا ۶۹–۵۸ یا ۵۷ ق. م)
  • مهرداد سوم (اشک دوازدهم) (۵۸ یا ۵۷–۵۶ ق. م)
  • اُرد دوم (اشک سیزدهم) (ح۵۶–۳۷ یا ۳۶ ق. م)
  • فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) (ح۳۷–۲ ق. م)
  • تیرداد دوم (۳۲ - ح۳۰ پ. م)
  • فرهاد پنجم یا (فرهادک) (اشک پانزدهم شریکی با مادر) (۲ ق. م- ۴ م)
  • ملکه موزا (۲ ق. م- ۴ م) همراه با پسرش فرهاد پنجم به طور مشترک شاه بود وی اولین پادشاه زن ایرانی بود
  • اُرد سوم (اشک شانزدهم) (۴–۶ یا ۷ م)
  • ونُن یکم (اشک هفدهم) (۷ یا ۸–۱۲ م)
  • اردوان سوم (اشک هیجدهم) (۱۲–۳۹ یا ۴۰ م)
  • تیرداد سوم (ح۳۶ م)
  • وردان (اشک نوزدهم) (۳۹ یا ۴۰–۴۵ م)
  • گودرز دوم (اشک بیستم) (۴۱–۵۱ م)
  • ونن دوم (اشک بیست و یکم) (۵۱ م)
  • بلاش یکم (اشک بیست و دوم) (۵۱–۷۷ یا ۷۸ م)
  • پاکور دوم (اشک بیست و سوم) (۷۸–۱۰۸ یا ۱۱۰ م)
  • اردوان چهارم (۱۰۸–۱۱۰ م)
  • خسرو (اشک بیست و چهارم) (ح۱۱۰–۱۲۸ یا ۱۲۹ م)
  • بلاش دوم (۷۷–۸۰ م)
  • مهرداد چهارم (۱۲۸؟ یا ۱۲۹؟ - ۱۴۷؟ م)
  • بلاش سوم (اشک بیست و پنجم) (۱۲۸ یا ۱۲۹–۱۴۷ م)
  • بلاش چهارم (اشک بیست و ششم) (۱۴۷–۱۹۱ م)
  • بلاش پنجم (اشک بیست و هفتم) (۱۹۱–۲۰۸ م)
  • بلاش ششم (اشک بیست و هشتم) (۲۰۸– ح۲۱۵ م)
  • اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) (ح۲۱۶–۲۲۶ م)
  • اردوازد